اهمیت صداقت در روابط اجتماعی و کسب و کار
به گزارش پایگاه خبری بهار اهواز، صداقت یعنی «پایبندی قاطعانه به مجموعهای از ارزشها، به خصوص ارزشهای اخلاقی یا فرهنگی.» مترادف صداقت «فساد ناپذیری» میباشد. اساس اعتماد بر پایه صداقت است.
بر اساس قوه ادراک مغز ما، صداقت افراد جامعه یا گروه مسئلهای حیاتی و بسیار با اهمیت است. ما به عنوان انسان و موجودی اجتماعی، به خاطر سیستم ژنتیکی خود همیشه به ارزیابی اطلاعات دریافتی از افراد و اعمال آنها میپردازیم. این روند جاری و همیشگی است.
ما با شنیدن یک مطلب از افراد، حتی اگر آن مطلب حقیقت هم داشته باشد، به آنها اعتماد نمیکنیم. به محض دستیابی به شواهد کافی مبنی بر اینکه فرد یا سازمان واقعاً میانجی یا داوری بیطرف هستند، مغز ما ارضا میشود و اعتماد شکل میگیرد. به همین دلیل، لازمه تاثیرگذاری صداقت، نمود عملی آن است.
صداقت حس و حالی صرفاً ذهنی نیست و زمانی معنای واقعی خود را نشان خواهد داد که کلام و کردار با قصد و نیت همخوانی داشته باشد. نداشتن صداقت در بهترین حالت ریاکاری و در بدترین حالت دروغگویی محسوب میشود.
در دنیای کسب و کار، رایجترین شکل بیصداقتی وقتی نمایان میشود که رهبر سازمان به جای بیان حقایق، مطالبی بگوید که افراد انتظار شنیدن آن را دارند.
به همین علت است که به سیاستمداران اعتماد نداریم. هرچند ممکن است پای مجموعهای از بیانیههای یک سیاستمدار بنشینیم و با تمام آنها موافقت کنیم، اما دلیل بیاعتمادی ما به آنها این است که شک میکنیم که آنها واقعاً به تمام گفتههای خود باور داشته باشند.
حتی با تمام گفتهها و عقاید اعضای خانواده و دوستان نزدیک خود نیز موافق نیستیم، بنابراین منطقی است که چنانچه خط مشی سیاستمداری کاملاً هم راستای ما و عقایدمان باشد، آنها کاملاً با ما صادق نباشند. سیاستمداران مبارزات انتخاباتی خود را صرف سفر میکنند تا بتوانند با ما دست بدهند و با شرایطمان بیشتر آشنا شوند. اما اگر واقعاً به ما اهمیت میدادند، چندین بار در سال زمانی را صرف دست دادن با ما و ملاقاتمان میکردند، نه فقط زمانی که چنین اقداماتی هم راستای برنامه کاری آنهاست.
صداقت به معنای راستگویی در زمانی نیست که با یکدیگر هم عقیدهایم، بلکه به معنای راستگویی در هنگامی است که اتفاق نظر نداریم یا حتی مهمتر، در زمانی که مرتکب اشتباه میشویم و در مسیر دستیابی به هدف گام اشتباه برمیداریم. بر پایه اعتماد، صداقت یکی از اصول اساسی بنیانگذاشته شده است.
باید بتوان به این نکته اعتماد کرد که خط مشی انتخابی آنها در برگیرنده نفع همگانی است، نه فقط منفعت شخصی. به عنوان اعضای گروهی بزرگ، خواهان احساس تعلق و کسب پشتیبانی گروه هستیم. بنابراین، اغلب اوقات بر اساس این باور (یا امید) که دنبالروی از رهبران به نفع ماست، کورکورانه از آنها پیروی میکنیم.
این نحوه برخورد ما با رهبرانمان است. در گروه خود برای تحقق دیدگاههای آنها سخت تلاش میکنیم و آنها در این راه از ما حمایت میکنند و نحوه عملکردمان را ارزیابی و صادقانه تفسیر میکنند. باید احساس کنیم که آنها واقعاً برای ما ارزش قائلند و نگران ما هستند.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید